مقدمه کتاب صدف نبوت 5

مقدمه
یا مُمتَحَنَةُ امتَحَنَکِ اللهُ الَّذی خَلَقَکِ قَبلَ اَن یَخلُقَکَ فَوَجَدَکِ لِمَا امتَحَنَکِ صابِرَةً وَ زَعَمنا اَنّا لَکِ اَولِیاء وَ مُصَدِّقُونَ وَ صابِرُونَ لِکُلِّ ما اَتانابِه اَبُوکِ صلی ‌الله ‌علیه ‌و‌آله وَ اَتی بِه وَصِیُّهُ.
«صدف نبوتِ پنج» از گوهری سخن می‌گوید که جانِ پنج ستارۀ کهکشان احمدی است، بانویی که قلبش مرکز دوازده چشمۀ امامت است، چشمه ‌ای که قلب چهارده منظومۀ عصمت است، نوری که فانوسِ نبوتِ صد و بیست‌ و چهار هزار فرستادۀ خدا، راهِ ظهور او را روشن کرد. زمین به خاکی که بر آن جبین نهاده ‌ای، بر آسمان فخر می‌کند و فرشتگانِ تسبیح ‌گوی خدا، قطره ‌های اشکشان را نذر دانه ‌های تسبیح خاکی‌ ات می‌کنند و خداوند به وجود تو ای تمامتِ عبودیّت بر اعظمِ فرستادگانش منّت می‌نهد.... و فاطمه «سلام الله علیها» ریحانۀ پیامبر بود و سکینۀ الهی بر قلب او و فاطمه «سلام الله علیها» بود که زخمها را از چهرۀ مبارک پدر خودش، پاک می‌کرد، و فاطمه «سلام الله علیها» بود که هنگامی که امیرالنحل از سخت‌ترین لحظات نبرد، بازگشت، شمشیرش را به دست او سپرد و فاطمه «سلام الله علیها» بود که از آسمان طبقِ انار برایش آوردند و فاطمه «سلام الله علیها» بود که عالمی در حسرت عطر مائدۀ الهی در سفرۀ سادۀ خانه ‌اش مانده است و فاطمه «سلام الله علیها» بود که گلوبند خود را بخشید و فاطمه بود که گرسنه را در راه خدا سیر کرد و بنده گرفتار را آزاد ساخت و فاطمه بود که در همه حال، یار غربت همسر آسمانی ‌اش در میان زمینیانِ بی ‌باور بود...و سرایندۀ صدف نبوت پنج، از باوری می‌سراید که جانِ عزیز پیامبر خدا در پاسداری از آن تا پای جان ایستاد. باوری بزرگ که همۀ حق است و همان حقیقتی است که خداوند و فرشتگان و رسولانش به راستی آن گواهی داده ‌اند، همان امانتی که گران است، آن گونه که آسمانها و زمین و کوهها را تاب بردنش نیست، چرا که به عظمت «توحید» است و آنقدر روشن و بزرگ که چون خورشید هر که به انکارش برخیزد، کوری خویش را گواه آمده است،...پس آنگاه، دختر نجیب پیامبر به مسجدِ پدر خود، گام نهاد و رویارویِ انبوهِ کوران به سخن درآمد و یک به یک آیات الهی را به شهادت گرفت و چه غریب است تلاوتِ باران بر قساوت صخره‌ ها، هنگام که بازوان خورشید را بسته باشند...و این‌چنین فاطمه «سلام الله علیها» با صبر و سکوت و فریاد و جهاد و شهادتش ودیعتِ گرامی آخرین فرستاده را نگاه داشت تا چشمۀ جانهای حقیقت‌ جو خود، روشنای «غدیر» را از یاد نبرند و در شوره ‌زارهای تردید نخشکند که مولا علی‌ بن ‌ابی ‌طالب، همان خبر بزرگ است که گروهی از سرِ غفلت در آن به اختلاف پرداختند:«عمّ یتسائلون عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون»و خبر بزرگ خواهد آمد، پس آنگاه برگزیدگان باز خواهند گشت و ظهور، عرصۀ تجلی انسان کامل است در «آخر الزمانِ» امید و اندیشۀ بشری و در عصر غیاب رسولان و در روزگاری که انسانها از پشت پنجره‌ های قطار زمان، جز تاریکیِ «غیبت» نمی‌بینند، شاید شاعرانِ با ایمان را رسالت، آن دیگر باشد که مسافرانِ خواب‌ آلوده را نهیب زنند تا آن حقیقت بزرگ را از یاد نبرد، آنگونه که فاطمه «سلام الله علیها» به رسایی خورشید فریاد کرد که «ولایت» همۀ حقیقت است و اگر فاطمه نبود علائم «امامت» در مسیر جاهلان قرنها خاموش می‌شد و چراغ‌های تأویل، در پسِ غبار گمراهی پنهان می‌ماند و کتاب خداوند بر طاقچۀ نسیان مهجور می‌ماند.چرا که فاطمه «سلام الله علیها» قلب تنزیل است و فرزندان فاطمه «سلام الله علیها» تنها قاریان و حاملان صادقِ کتابند و خداوند خود گفته است که با «صادقین» باشید و اگر فاطمه «سلام الله علیها» نبود، غدیر در غَدر خلافت‌ جویان گرفتار می‌ماند و اگر فاطمه «سلام الله علیها» نبود از کتاب خداوند، چیزی جز آواز ظاهرپرستان بر جای نبود و جهان را عطر گلهای عترتِ رسول، فرا نمی‌گرفت...

خرید کتاب صدف نبوت 5


مؤسسه هنر و ادبیات هلالزمستان 1390

خبر داغ

عصر شعر عاشورایی / شعر خوانی محمد سعید میرزایی

رسم اهل ادب/ مداحی واجب، مداحی مستحب، مداحی حرام

حاج اصغرسعیدمنش / این دل تنگم عقده ها دارد...

قال رسول الله صل الله علیه واله و سلّم

همـانا در نهــان مـردم بـا ایمـان، معـرفت و شنـاختی نسبت بـه امــام حسیـن علیه السلام نهفته است.

(البحار: جلد 43، صفحه 271)
مسئله روز

مسئله : اگر برای مسح، رطوبتی در کف دست نمانده باشد نمی‌تواند دست را با آب خارج، تر کند، بلکه (آقای سیستانی:... باید از ریش خود رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید و گرفتن رطوبت از غیر ریش و مسح نمودن با آن محل اشکال است.) باید از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید.

(آقای بهجت:... بنابر احتیاط باید اول از تری موی ریش و ابرو کمک بگیرد و اگر در آنها تری نبود از دست‌ها رطوبت می‌گیرد.)

آیت‌الله مکارم: اگر رطوبت کف دست خشک شود می‌تواند از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد با آن مسح کند، ولی از آب خارج جایز نیست و اگر فقط به اندازۀ مسح سر رطوبت دارد سر را با همان رطوبت مسح کند برای مسح پاها از اعضای دیگر، رطوبت بگیرد.

 (توضیح‌المسائل‌مراجع،مسأله 257)

اینستاگرام

پنل کاربری

کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب متعلق به موسسه هنر و ادبیات هلال می باشد
طراحی و برنامه نویسی گروه فاواتک