گـل خـزان شـده ام چـراغ محفـل من دو چشم خـود بگشا بـه خاطر دل من ای همه هستِ علی، رفته از دست علی داد از جدایی، داد از جدایی زهرا
|
علی فـدای تو و سرشک دیـده تو تـویی امـام من و منـم شهیدۀ تو سیدی مولا علی، کن حلالم یا علی داد از جدایی، داد از جدایی زهرا
|
بهشت ختـم رسل گـل مدینــۀ من نفس به سینه شده شرار سینـۀ من شعله بر قلبم مزن از جدایی دم مزن داد از جدایی، داد از جدایی زهرا
|
همه مصیبـت من، بود مصیبت تو بیـا کـه گـریه کنـم بـرای غربت تو تو ز من تنهاتری بعد من بی یاوری داد از جدایی، داد از جدایی زهرا
|
ز خـجـلت تـو و آن همــه محبــت تو چکیـده اشک علـی بـه روی صـورت تو روح من از تن مرو، جان من بی من مرو داد از جدایی، داد از جدایی زهرا
|
اجــل ستــاده و جان رسیـــده بــر لب من تــو هستـی و حسن و حسیـن و زینـب من غربتت از امشب است، خانه دارت زینب است داد از جدایی، داد از جدایی زهرا
|
تکلـم تـو بــود تمـــام دل خوشیم نفس شمـرده نزن وگرنه می کشیـم ای تمام صبر من، بی تو عالم قبر من داد از جدایی، داد از جدایی زهرا
|
قسم به جان حسین به گریۀ حسنم شبانـه غسـل بـده، شبانه کن کفنم غـربتم را کن عیـان از مزار بی نشان داد از جدایی، داد از جدایی زهرا
|
صدف نبوت 1 - غلامرضا سازگار