طلوع محرم

بـــار دگـــر دل را غبـــار غـــم گــرفتـه     چـون قلـب ختـم الانبیــا مـاتـم گـرفته
گــویی کـه رنـگ از چهــرۀ گـردون پریده   مــه سینـه و خـورشیـد پیـراهن دریـده
ختـــم رســـل در هـالۀ مــــاتم نشستـه   بــر چهـــرۀ زهــرا غبـــار غـم نشستـه
گر شعله جوشد از دل هامون عجب نیست   گـر خون بریزد از هلال خون عجب نیست
ای اهـل مــاتـم جــامـۀ مــاتـم بپـوشید   ای اشــک هـا از دیـدۀ عــالـم بجـوشید
ای اختــران از دامـــن افـــلاک ریــزیــد   ای مهـر و مه خون گشته و بر خاک ریزید
در ســــوز دل دارم پـیـــام کـــربـــلا را   انگـــار مــی بینــم تـمـــام کــربــلا را
انگـــار مـی بینـم زمیـن دریای خون است   رخســـار وجه الله اعظـم لالـه گون است
انگـــار مـی بینـم کـه هفتــاد و دو سـرباز   دل هـــایشـان بهـر شهـادت کرده پرواز
انگـــار مـی بینــم کـه طفـل شیــرخـواره   بـر دوش بـــــابـا پــر زنــد از گـاهواره
انگــار مـی بینــم حبیـب افتـاده بـر خاک   در مقدم محبوب خود با جسم صد چـاک
انگــار مـی بینـم کــه حــر "العفـو" گـوید   نزد حسین  از اشک خجلت چهـره شـوید
انگــار مـی بینـم کـه مُحـرم گشتـه عباس   دور حـرم دائـــم حـرم را می دهد پـاس
انگـــار مـی بینــم بـــه گـل های مدینـه   در تشنـگـی سقــا شـده چشــم سکینـه
انگــار مـی بینـم کــه جســم گلعـــذاران   بـا تیــر و تیــغ و نیـزه گشته لالـه بـاران
انگـــار مـی بینـم کـه گـرگانی هـم آهنگ   بـر جسم اکبـر می زنند از هـر طـرف چنگ
انـگـــار مـی بینــم زنـــان داغ دیـــده   دارنــد شیــون دور ســـرهـای بـــریـده
ای مــاه خــون بـرگرد، خـون کردی دلم را   آتـش زدی هــم ریشـه و هـم حـاصلم را
ای مـاه خون سیلاب خونم در دو عین است   یک دشت دشمن تشنۀ خون حسین است
مــاه حــرام اسـت و دلـم غرق ملال است   بـر خصـم، خـون یوسف زهـرا حلال است
مـاهی کـه گل های خدا باجسم صـد چاک   ریـزند چــون آیـــات قـرآن بـر روی خاک
ماهی که دلها هم چنان صهبای خون است   ماهی که در هر دیده صد دریای خون است
مـاهی که شادی هم بـه مـاتـم رشـک دارد   قــربــان آن چشمـی کـه دائـم اشک دارد
مـاهی کـه طفـل از نـوک پیکـان شیر نوشد   حتــی جـــوان آب از دم شمشیــر نـوشد
مـاهی کــه ایــن امــت ز پیغمبـر  بـریدند               هجــده جـــوان هـــاشمی را سر بـریدند
تنهـا نــه ایــن مــاه امــام عــالمین است   بـــالله تمـام مـاه هـا، مـاه حسین  است
هـر سـال، ســال یــوسـف زهـراست، آری!   هــر روز، روز ســرخ عـــاشـوراست، آری!
"میثم" رخ اسلام گلگون حسین  است
آب درخت نور از خـون حسین  است

یک ماه خون گرفته 2- غلامرضا سازگار

تاریخ ارسال : سه شنبه 10 دی 1387
آخرین بازدید : سه شنبه 11 مهر 1402
تعداد بازدید کننده : 3179
دفعات مشاهده : 3260
» ارسال نظرات
متن پیام : *
نام :
تصویر امنیتی :
 
 
 

خبر داغ

عصر شعر عاشورایی / شعر خوانی محمد سعید میرزایی

رسم اهل ادب/ مداحی واجب، مداحی مستحب، مداحی حرام

حاج اصغرسعیدمنش / این دل تنگم عقده ها دارد...

قال رسول الله صل الله علیه واله و سلّم

همـانا در نهــان مـردم بـا ایمـان، معـرفت و شنـاختی نسبت بـه امــام حسیـن علیه السلام نهفته است.

(البحار: جلد 43، صفحه 271)
مسئله روز

مسئله : اگر برای مسح، رطوبتی در کف دست نمانده باشد نمی‌تواند دست را با آب خارج، تر کند، بلکه (آقای سیستانی:... باید از ریش خود رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید و گرفتن رطوبت از غیر ریش و مسح نمودن با آن محل اشکال است.) باید از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید.

(آقای بهجت:... بنابر احتیاط باید اول از تری موی ریش و ابرو کمک بگیرد و اگر در آنها تری نبود از دست‌ها رطوبت می‌گیرد.)

آیت‌الله مکارم: اگر رطوبت کف دست خشک شود می‌تواند از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد با آن مسح کند، ولی از آب خارج جایز نیست و اگر فقط به اندازۀ مسح سر رطوبت دارد سر را با همان رطوبت مسح کند برای مسح پاها از اعضای دیگر، رطوبت بگیرد.

 (توضیح‌المسائل‌مراجع،مسأله 257)

اینستاگرام

پنل کاربری

کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب متعلق به موسسه هنر و ادبیات هلال می باشد
طراحی و برنامه نویسی گروه فاواتک