در بهار گلها شد خزان ماتم باران بلا ریخت از ابر محرم طوفان بلا برخاست علم به عزا برخاست یا ثارالله
ماهیـان دریـا محو کـربلایند لاله های صحرا داغ این عزایند مرغی که نواخوان است در ذکر شهیدان است یا ثارالله
یک قافله دل از کعبه جدا شد آهنگ فنا کرد جـویای بقا شد هفتاد و دو قربانی می برد به مهمانی یا ثارالله
اینان به دیار نیزه ها بتازند تا کعبه دل در کربلا بسازند کعبه ای که گلگون است خشت و خاکش از خون است یا ثارالله
این قـافله را آب از دشنه خون است ششماهه اینان لب تشنه خون است دریای عطش بر لب از عشق خدا در شب یا ثارالله
این قافله را هست چاووش ابوالفضل دارد علـم عشـق بــر دوش ابوالفضل عشق پای بست اوست چشمها به دست اوست یا ثارالله
|
یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد