خواهی به کوی عشق بدانی چه کاره ام |
من سینـه چاک ماه وَشی شیرخواره ام |
فــالـی زدم کـه سـر بکشـم از کمند او |
آمـد جـواب قهـر و عـذاب استخاره ام |
گفتـم به این جمـال دل آرا تو کیستی؟ |
گفتـا در آسمـان شــرف مـاه پــاره ام |
گفتم به بـوستـان ولا؟ گفـت غنچه ام |
گفتــم به درد جهــان؟ گفت چـاره ام |
گفتـم کجاست جای غروب و طلوع تو؟ |
گفتـا کـه سینـه پـدر و گــاهــواره ام |
گفتـم که دوستــان تو آیا بهشتی اند؟ |
گفتا بهشـت را بگشــایـد اشـــاره ام |
گفتم بگوی بیشتر از ذات خویش گفت |
در بـاطن آفتـاب و به ظـاهر ستاره ام |
یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد