تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای |
|
|
آیینه دار حُسـن حسینی، سکینه ای |
باید به رتبـه زینب ثـانی بخوانمت |
|
|
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای |
در آسمان صبر فروزنده کوکبی |
بیـن تمـامی اُسرار رکن زینبی |
دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است |
|
|
فریاد کربلای حسینی به سینه است |
در مکتب مجاهدت و صبـر و ابتلا |
|
|
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است |
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای |
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای |
روی تو آفتـاب تمـاشای باب بـود |
|
|
آئینــۀ تمــام نمــای ربـاب بــود |
در منطق تو معجزۀ نطق مـرتضی |
|
|
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود |
از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی |
در قتلگـه ز بــردن چــادر گـریستی |
در مجلـس یــزید که قلبـت کباب بـود |
|
|
دیدی میـان طشـت طـلا آفتــاب بود |
نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود |
|
|
بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود |
فریاد و آه و اشک و غم از گریۀ تو سوخت |
حتـی دل یـزید هـم از گریـۀ تـو سوخت |
گاهی صدای گریه اصغـر شنیده ای |
|
|
گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای |
گاهی به روی خار مغیلان دویده ای |
|
|
گه حنجر بریده به گودال دیده ای |
در هـر بلیّه حمد الاهیت بر لب است |
الحق تو را مقاومت و صبر زینب است |
ای یادگار فـاطمه ای دختر حسین |
|
|
همگام زینبینی و هم سنگر حسین |
در راه شـام راهنمــایت سـر پـدر |
|
|
منزل بـه منزلی تو پیام آور حسین |
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش |
بـاشد صفــای روضـۀ شهــر مدینـه اش |
تو مصحف حسین و بهشت است دامنت |
|
|
بـر صفحـۀ جمـال فـروزنده احسنَت |
پــامال حــرمتت شـده از جـور دشمنان |
|
|
بــا تــازیانه آیــه نـــوشتند بر تنت |
تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای |
تـو قاصد پیام گلوی بریده ای |
ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو |
|
|
دشمـن حقیـر منـزلت و اقتدار تو |
پیـوسته بـاد باغ شهـادت بهـار تو |
|
|
تـا روز حشـر گـریۀ "میثم" نثار تو |
قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای |
سـر تـا قـدم جلال و وقار و سکینه ای |
بهار امامت 1- غلامرضا سازگار