داره قصـه میگه مادر ماه با گریه سر میذاره |
|
بـا یه نــوزاد خیـالی رو یــه گهـواره خالی |
گـل پرپر علی اصغر جون مادر علی اصغر |
اون که تشنه بود و میخورد اون شهیـدی که باباش کَند |
|
از سـر انگشت پـدر، شیر قبـرشـو بـا نـوک شمشیر |
گـل پرپر علی اصغر جون مادر علی اصغر |
اگـه شیش ماهـه نبودی دشمـن خـدا واسـه مـن |
|
کـربلا یه غنچه کـم داشت حتی یه غنچه رو نگذاشت |
گـل پرپر علی اصغر جون مادر علی اصغر |
تا رو دست بـابـا رفتی آخه این غنچه معصوم |
|
دل آسمــونـا لـــرزید بـه همـه دنیا میارزید |
گـل پرپر علی اصغر جون مادر علی اصغر |
فانوسهای اشک 1- محمّدسعید میرزایی