بر زمیـن مانـدهای ای پنـاه حـرم |
|
|
بـر فلـک میرود اشـک و آه حـرم |
ای شهادت لایق تو |
|
|
بَه به جان عاشق تو |
من به مــوج بلا تو به طوفان خون |
|
|
باکه گویم که شد علمم سرنگون |
حرمت یاسم شکستند |
|
|
فرق عباسم شکستند |
تیرها بر تنت خونفشان میشدند |
|
|
گوئیا بر دل من نشان میشدند |
تشنـه لب سقای من وای |
|
|
شد خزان گلهای من وای |
ای گل یـاسمن ارغــوانی شدی |
|
|
ای مـه هاشمی آسمانی شدی |
خون دل از دیده ریزم |
|
|
از کنارت بـرنخـیزم |
فانوسهای اشک - جعفر رسول زاده (آشفته).