1 باباجون! کِی آب ازین لشگرِ روبه رو میخوایم؟! اگـه آب پیـدا بشه یـا نشه، مـا عمو میخوایم عمـو رفـتـه مثـل بـاد- بگـو بــرگـرده، بیــاد
دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار) * عمو طاقت نداره- رفته که آب بیاره دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار)
2 گفته بودن که بیاین به شهر مـا!... مهمونیه این چـه مهمـونیه کـه لبـاسِ بابا خـونیه؟! راه آب بسته شــده- بابامون خستـه شـده
دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار) * عمو طاقت نداره- رفته که آب بیاره دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار)
3 دلشـون نمیسوزه، بَــرّه و گـرگ نمیشناسن اینا که دل ندارن، کوچیک- بزرگ نمیشناسن ما رو کمـکم«میکشن»- عمو رو هم میکشن
دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار) * عمو طاقت نداره- رفته که آب بیاره دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار)
4 کاسه آب خالی مونده و پُر از نگـاه شده حالا«روز»ه اما پیش چِشم ما سیاه شده یه چیکه آب نداریم- دیگه آفتـاب نداریم
دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار) * عمو طاقت نداره- رفته که آب بیاره دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار)
5 مادر نـوزادمون شیـر نـداره، آب نداره علیِ نوزاد ما، بیحال شده، خواب نداره میخـواد از اینجـا بـره- بغـل بـابـا بره
دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار) * عمو طاقت نداره- رفته که آب بیاره دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار)
6 علیِ اصغر مـا کـه بیـزبون گریه کنه ممکنه که آسمـونِ مهربون، گریه کنه آسمون ابر نداره- علی هم صبر نداره
دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار) * عمو طاقت نداره- رفته که آب بیاره دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار)
7 بابامون سوار اسبش شده راهو وا کنه میـره دنبـال عمو تـا عمو رو پیدا کنه میـره اسبش مـث باد- نکنه عمو نیاد
دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار) * عمو طاقت نداره- رفته که آب بیاره دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار)
8 اینـا کـه نیـزه دارن، دارن پـدر رو میکشن... پدر و دوس ندارن به جاش، پسر رو میکشن بــه هــوای عـلـی ان- دشـمنــای علـی ان
دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار) * عمو طاقت نداره- رفته که آب بیاره دلمون تنگه براش... دلمون تنگه براش (تکرار)
|