تقـدیم دوسـت کــردم، هفتــاد مـاهپاره |
تنها به روی دستم، مانده است، یک ستاره |
بـا دستهــای بسته، خــوانَد قنوت ایثار |
بــا چشم نیـم بــازش، بـر من کند نظاره |
شیـــران کـــارزارم، رفتـنـــد از کنـــارم |
باشد همه سپــاهم این طفــل شیرخواره |
نـــه اشـک تــا بگرید، نه شیـر تـا بنوشد |
نـه نـور یـک نگاهش، نـه تاب یک اشاره |
امــروز در نهــادم، شـد تـازه داغ محسن |
کـآوردهام به همـراه، یک محسن دوبــاره |
دوش از عطـش نخفته، با دوست راز گفته |
احیــا گـرفتـه تـا صبــح در بیـن گاهواره |
ای حــرمله نـدیدی، وقتـی که زه کشیدی |
جــوشید خـون قلبــم، از این گلـوی پاره |
تنهـا نـه چند روزی تــا صبـح روز محشر |
بــر این شهیـد گـریند، ارض و سما هماره |
«میثم» ز خـون اصغر تکمیـل شد شهادت |
بایــد بــر او گـرفتن هــر روز یـــادواره |
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار