بـا خون گلوی علی اصغر بنویسید |
این خون حسین است |
بـر حنجر آن غنچـۀ پرپر بنویسید |
این خون حسین است |
ایـن طایـر پربسته، همآغوش حسین است |
فریاد خموشش، همه در گوش حسین است |
ششماهه، ولی قتلگهش، دوش حسین است |
بــر شـــانـــۀ آن حجّـت داور بنــویسیــد |
این خون حسین است |
کی دیده چنین عاشق لب تشنه فدا را؟ |
اعــلام کنـــد، فتـــح تمــام شهدا را |
گلگون کند از خونِگلو، وجه خدا را |
با اشک بر آن خون مطهّر بنویسید |
این خون حسین است |
ای اهل قلم از علی اصغر بنویسید |
از خنـدۀ آن غنچـۀ پـرپر بنویسید |
وز سینۀ خشکیدۀ مادر بنویسید |
بـر صفحـۀ تاریخ، مکرّر بنویسید |
این خون حسین است |
پرپـر شده آن غنچۀ خونین مدینه |
زمزم شده در ماتم او چشم سکینه |
ای اهـل قلــم شعلـه بـرآرید ز سینه |
با خون دل خویش، به دفتر بنویسید |
این خون حسین است |
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار