محــرم شد، خـدایا! چون بگریم |
روم در کـوه و در هـامـون بگریم |
بســوزانم بسـوزان مثــل شمعم |
که بر زخم شهیدان خــون بگریم |
محــرم شـد، فغـان از دل بر آرید |
ز چشم خود چو باران خون ببارید |
بگـریید ای عـزیـزان تـا که با هم |
بـه زخـم فـاطمـه مـرهم گـذارید |
یک ماه خون گرفته 4 - غلامرضا سازگار