شـده مــاه محـرّم سـرت سـلامت فاطمه |
مه اشک است و ماتم سرت سلامت فاطمه |
خون، روان از دو عین است |
|
|
مهِ قتلِ حسین است |
شده عالم سیهپوش از داغ هفتاد و دو تن |
میشود خـاک صحرا بـر یوسف زهرا کفن |
خون، روان از دو عین است |
|
|
مهِ قتلِ حسین است |
رسـد از بـاغ جنت بـا چشم گریان فاطمه |
گهـی آیـد در گــودال گاهـی کنـار علقمه |
خون، روان از دو عین است |
|
|
مهِ قتلِ حسین است |
گـل لبخنـد اصغــر آتـش زده بـر جگــرم |
روی خــونین اکبــر افکنـده بـر دل شـررم |
خون، روان از دو عین است |
|
|
مهِ قتلِ حسین است |
روی خاک میدان این شاخۀ یاس علی است |
سر زهرا سلامت این دست عباس علی است |
خون، روان از دو عین است |
|
|
مهِ قتلِ حسین است |
مه خون است و سقا خون از بصر جاری کند |
عـوض دست عبــاس زینـب علمـداری کند |
خون، روان از دو عین است |
|
|
مهِ قتلِ حسین است |
مه خون است و قاسم گردد به قربان عمو |
نـوشـد آب گــوارا از چـشم گـریـان عمو |
خون، روان از دو عین است |
|
|
مهِ قتلِ حسین است |
فانوسهای اشک 2 – غلامرضا سازگار