خیـزیـد دو آیینـــۀ تـوحیـد ببینیـد |
|
|
در مشرق یک صبح، دو خورشید ببینید |
دو مطلـع الانـــوار درخشیــد، ببینید |
|
|
در عیــد نبـی بــار دگــر عیــد ببینید |
عیــد دگــری بـــاز دل از خلـــق ربــوده |
چون حضرت صادق به جهان چشم گشوده |
امــروز گشــودنـد ز رحمـت در دیگر |
|
|
گـردید عیـان حُسنِ خدا منظـر دیگر |
از جـوفِ حـرم گشت برون حیدر دیگر |
|
|
یـا آمـده میــلاد پیـــامآور دیگــر؟ |
این عید جهان گستر شیعه است ببینید |
میـلاد ششم رهـبـر شیعه است ببینید |
انـوار خــدا تافتــه بـر بـــام مدینـه |
|
|
پیــراهن نـور است بـر انـــدام مدینه |
دل میبـــرد از اهـــل ولا نـام مدینه |
|
|
پیچیـده بـه گـوش همه پیغـام مدینه |
کامروز دمیده است به تن روح امامت |
تبـریک که آمـد به جهان نوح امامت |
ایـن آینـۀ روی خـداوند جلیــل است |
|
|
این گمشدگان رابه خط نور،دلیل است |
این بر علی و فاطمه پاکیزه سلیل است |
|
|
این راهبـر آدم و موسـا و خلیـل است |
ایـن تا ابـد استــاد اســاتید جهان است |
با آنکه عیان است، نهان است، نهان است |
دانـش ببرَد سجـده بـه خـاک قـدم او |
|
|
تکمیـل شـده فیـض مسیحــا زدم او |
دریــای کــــرم بــوده نمـی از کـرم او |
|
|
پیــــوسته بـــوَد علـم به ظل علم او |
بر بام سپهرِ شرفِ اوست ستاره |
تا عمر جهـان جابر حیان و زراره |
انفاس مسیحاست مسیحای نسیمش |
|
|
موسی «ارنی» گو شده در طور حریمش |
دل مخـزن اســرار خـداوند حکیمش |
|
|
تـا حشر رسد بر همگان فیض عظیمش |
دیوار تجـلای الهــی اسـت رواقــش |
طاق است میان همگان مؤمن طاقش |
بیمنطق او علم بریده است زبـانش |
|
|
روییده گل «علّـم الانسـان» ز بیانش |
دائـم گهـر علـم بـــوَد ریگ روانش |
|
|
علم است و ابوحمزه وحمران و ابانش |
تـا حشر امیــران سخن بنــدۀ اویند |
تنها نه همین است بنده او زنده اویند |
این است که قرآن شده روشن ز کلامش |
|
|
این است که بـرتر ز مقـام است مقامش |
این است که دانش شده مرهون قیامش |
|
|
این است که داده است خداوند سلامش |
سر تـا قــدم آیینـۀ خیـرالبشر است این |
دردانه شش بحر و یمِ ششگهر است این |
ای ملـک خداونـد گلستـــان بقیعـت |
|
|
دلهــا همـه زوّار بیــــابـان بقیعت |
ارواح رســل، ســاکن ایــوان بقیعـت |
|
|
جنت همه یـک گوشه زدامان بقیعت |
هر زائر دلداده که بشناخت شما را |
از پنجرههـای حرمت دیــد خدا را |
مهر تو چـو روح آمده در پیکر جبریل |
|
|
فــرش ره زوار حـریمت پـر جبـریــل |
هر شب حرم خلوت تو مشعر جبریل |
|
|
از روز ازل ســایـۀ تـو بــر سـر جبریل |
اوصـاف تــو را غیـر خـداونــد نـدانــد |
میثم چه سراید؟ چه بگوید؟ چه بخواند؟ |
بهار امامت 3- غلامرضا سازگار