چــو دید نقش زمین همسر جوانش را بـه پیـش دیدۀ او چــون زدنـد زهرا را هــزار حیـف که یــارش نداشت یارایی نه بـا علی نه حسن نه حسین نه زینب بــه حیرتم کــه اگـــر در مدینه رو آرم چگـونه پیـر نگردد علی به فصـل شباب کــه دیده بین قفس طـایر شکستهپری بـه جـز بــه بـاغ امیـد علی و زهرایش حسیـن مـادر مظلومـه را دهد از دست |
|
ز دسـت داد همـه طـاقت و تـوانش را هــزار مــرتبه دشمـن گرفت جانش را ز دیــده پــاک کنـد اشک دیدگانش را نگـفت درد و غـــم و غصــه نهانش را کجـا نشـان بدهـم قبــر بینشـانش را کـز او گــرفت عــدو همسـر جوانش را کـه ظالمـانه بســوزنـد آشیـــانش را؟ که دیــده غنچـــه نشکفتۀ خـزانش را اگــر بـلال بــه پــایـان بـرد اذانش را |
چه قرنها که ستم بر علی شده میثم |
که ریختنـد بسی خـون شیعیانش را |
صدف نبوّت 4 - غلامرضا سازگار