چو بسمل میزنی در هر نفس بـال و پـری مادر مدینه مـرده، ما بیکس، علی تنهـا، همه دشمن گـــل روی تـــــو ای قـــرآن روی سینـۀ احمد غـم بیمادری سخت است بـر ما هم نگاهی کن هنــوز انگــار میآیــد بـه گـوشم نالهات از دل به من گفتنـد مـادر رفتنی گـــردیده فکـری کن تـو بـر حفظ ولایــت محسن خود را سپر کردی چـــرا در آستــان وحــی افتـــادی ز پــا آخـر مغیره تا به تن جان داشت جانت را گرفت از تن
|
|
مرو از دسـت ما آخـر تـو دست حیدری مادر میـان دشمنـان تنهـــا تـو او را یــاوری مادر چــرا نیلـی شـده آخــر تو از گل بهتری مادر مـرو مــادر مـرو آخــر تــو ما را مادری مادر هنــوز انگـار میبینـم که تـو پشت دری مادر به خـود گفتم تو ما را همره خود میبری مادر تو بـر بـابـا همــان همسنگر بیسنگری مادر تو قــرآن امیــرالمـؤمنین را کــوثـری مـادر نگفــت آخـر تـو تنهـا دختـر پیغمبـری مادر |
گنـاه میثـم آلوده از کوه است سنگین تر |
مگر در عرصۀ محشر تو بر او بنگری مادر |
صدف نبوّت 4 - غلامرضا سازگار