سینههـا مانده پـر از نـالـۀ نشنیـده هنوز |
مانده خورشید ز غـم رویْ خـراشیده هنوز |
اشک خونین همه را میچکد از دیده هنوز |
بـدن ختـم رســل دفـن نگردیــده هنوز |
چرخْ آبستن بیــداد ز بیـداد شــده |
حمله بر مرکز عدل وشرف و داد شده |
خلـف شــوم سقیفـه، حَکـمِ نـامشروع |
سر برآورده و بیـدادگـری کـرده شــروع |
یافتــه فتنــۀ او تــا ابدالدهـــر شیوع |
کینهتوزان همه در محضر او کرده خضوع |
رفته از یاد همه خاطــرۀ روز غدیـر |
همه در سلسله دیو هوا گشته اسیر |
تیرگی آمده انـوار جلـی را ببــرد |
از میـان آینـــۀ لم یزلـی را ببـرد |
از دل خلق، تـولای ولـی را ببــرد |
باطلی آمـده تـا حق علی را ببـرد |
شهر با این خلف شوم،هم آغوش شده |
وحی، بیگانه و توحیـد، فرامـوش شده |
که گمان داشت که امت ز پیمبر ببُرند |
در هجوم عطش از ساقی کـوثر ببرند |
دل ز تطهیـر و ز صدیقـۀ اطهـر ببرند |
قبلـه را روی بـه قبله ز جفا سـر ببرند |
یار دشمن شده و پشت به مولا بکنند |
حمله بر بیـت خـداوند تعالــی بکنند |
جانشین نبی آن است که جانش باشد |
«هل اتی» در گـرو قرصــۀ نانش باشد |
آیـۀ «بلِّغ» و «تطهیر» به شـانش باشد |
فتح بـدر و احد و خیبـر از آنـش باشد |
خصم را نیز بر این نکته بسی اقرار است |
کـه علی یـاور یـار است، نه یار غار است |
آنکه پیوسته خدا دید و خدا دید علی است |
آنکه یک آن به خدا شـرک نورزید علی است |
آنکه حق دور سرش یکسره گردید علی است |
آفتابی کـه درخشیـد و درخشیـد علی است |
نه فقط عـالم و آدم بـه علی میبالد |
به خدا ذات خدا هم به علی میبالد |
پـای اغیـار کجـا و حـرم یـار کجا |
خانـۀ وحی کجا و شـرر نــار کجا |
سینـۀ حور کجا و در و دیـوار کجا |
بازوی بسته کجـا، حیدر کـرار کجا |
حرم امن خـدا در شــرر آتـش بود |
پشت در صورت زهرا سپر آتش بود |
بـاغ، پامال خزان گشت و فدا شد محسن |
میـوۀ نـورسِ از شاخه جـدا شـد محسن |
سپر سینـۀ نـامـوس خــدا شــد محسن |
حقش از ضرب لگد سخت ادا شد محسن |
نه فقط در صـدف آن در گران را کشتند |
بلکه یک سوم سـادات جهـان را کشتند |
زین ستم دست عدو تا صف محشر شد باز |
تــا ابـــد کشتــن اولاد علـی شــد آغـاز |
بــه خدایــی خــدای احــد بنــده نــواز |
سر کشیـد آتـش ایـن فتنه ز دامـان حجاز |
نه فقـط خانـه امالنجبــا را ســوزاند |
حـرم محتــرم کـرب و بـلا را سوزاند |
چـه بگـویم کـه بــه اولاد پیمبر چـون شد |
پـس از آن کـشتن اولاد علـی قــانون شد |
دامـن دهــر ز خـون همگـان گلگـون شد |
آسمان، اشکفشان، خاک، محیط خون شد |
بشنوید ای همۀ امت اسلام به گوش |
نـالۀ فاطمه تـا حشـر نگردد خاموش |
بـا چنیـن کشتـه شـدن آل پیمبـر زنــده است |
خـط سرخ علــوی تـا صف محشـر زنـده است |
شیعه زنده است، همانگونه که حیدر زنده است |
کــافـراننـد همـه ابتــر و کــوثــر زنــده است |
ای به جان و تنتـان بــاد درود و صلـــوات |
نظم «میثم» همه از خون شما یافت حیات |
بهار امامت 4- غلامرضا سازگار