گل بیسخن شده است برای چه ای خدا؟ خونین کفن شده است برای چه ای خدا؟
از چه حسین بر سر و بر سینه میزند گریان، حسن شده است برای چه ای خدا؟
زینب گرفته ماتم و میپرسد از خودش غم سهم من شده است برای چه ای خدا؟
این خانهای که قبلۀ امید عالم است بیتالحزن شده است برای چه ای خدا؟
این شاخۀ شریف درخت نبوت است بینسترن شده است برای چه ای خدا؟
بانوی دین، شبانه به دور از نگاه خلق غسل و کفن شده است برای چه ای خدا؟
از امتحان درد گذشته است نُه خزان، گل، ممتحن شده است، برای چه ای خدا؟
|
عهد عقیق روایت دوم – محمّدسعید میرزایی