غیر علی من هو مولا من فیه ربه تجلا قرب علیٍ و نبیٍ کاالنور و العین أو أدنی من هو؟ نبأالعظیم کلا سیعلمون کلا اوّل من آمن باللّه بعدَ نبیٍ هو اولی اول من جاهد فی الدین و هو صدّق و صلّی عدوهُ باب الجحیم منکره من هو اعمی و قتله حین صلاه و هو قتیل بمصلی مثل قرینتهُ البتول بحبّه من یتولّی؟ و مهجة قلب الرسول و زوجة العلی الاعلی منزلها دارالولایه هی شهیدة التولّا به سینۀ رسول، مرهم به خاطر علی، تسلا تو آن ستارهای که گل کرد به جذبۀ تو آسمانها تاج طلایی تو خورشید جامۀ نیلی تو دریا فاطمه ای ملیکۀ نور همسر مهربان مولا فاطمۀ امُّ ابیها قال النبی فی ولاها ناداها المحمّد فی تحت الکساء فاتیها قال لها بنفسی انت یا من ابوها بفداها یا قرة العین الرسول و بضعة النبیّ طاها فاطمه یا بنت محمد! یا بضعة النبی الامجد! حمیدة یا من ابوها من کان فی السماء احمد دولت لایزال مولا مزد رسالت محمّد شب ولادتت ملک گفت فاطمة النبی خوش آمد فدای روح قدسی تو که از تو شد علی مؤیّد کنزِ نبوت از تو باقی نور امامت از تو سرمد فاطمة من هی فیها جمع المحاسن تجسّد فاطمه ای عشق مجسم! فاطمه ای حسن مجسّد! ملیکة الجنت الاعلی ستارۀ بهشت ایزد نشستهای به مسند نور به قصر یاقوت و زبرجد تو همسر افضل امت تو عالی از ام و اب و جد امٌّ لها احسن الابنا بها محمّدٌ تحمّد فاطمه بنتٌ زکیه عرش از غم تو فاطمیه من مولدی حبکِ زهرا معی الی یوم المنیّه مرضیه الطاهره الطهر ام الائمه الرضیه بگو حدیث آن سوی در بگو چه بود آن قضیه؟ و لاکِ من تقوی القلوب ایّتها الامّ التقیه به خاطرِ چه سر به زانو- نهادی ای بزرگ بانو! تویی که از تو خانۀ وحی گرفته عطر یاس و شببو شده است نوحۀ ملائک حدیث دستبند و بازو شده است موی گل پریشان فتاده غنچهاش به یکسو فدای انسیة حورا شمعِ شهیدِ شعلهگیسو فدای پهلوی شکسته فدای داغ زیر ابرو زمین پُر از پَر فرشته خانه شده پر از هیاهو به چنگِ گرگهای وحشی ریخته عطر مشک آهو که دیده است در پس در حوری و دیو، روی در رو؟ سینۀ گل شکست، یا حی! غنچه به خون تپید، یا هو! |
عهد عقیق روایت دوم – محمّدسعید میرزایی