یا امام رضا علیه السلام

ای ثنایت به لب دعای مسیح           نــام جـان‌پرورت شفـای مسیح
صحن آزادی و عتیــق تـــواند     آن یکی مروه این صفای مسیح
آفرینش غباری از قدمت
کعبـۀ روح انبیـا حرمت
 
عرش یک قبضه خاک از کویت           خضـر رویـیـده از لـب جــویت
دل مـوسی مقیـم طــور شما     چشم یوسف به چشم و ابرویت
پیش از آنی که گل شود گل ما
بـوده بیـت‌الجـواد تـو دل مـا
 
عرش گم گشته در خراسانت             فــرش خشتی کنــار ایوانت
پسر و دختـرم فـدای جـواد     پــدر و مــادرم بـه قــربانت
عطر ایمان غبار تربت توست
دل مؤمن دیار غربت توست
 
تـو قیـام منی امـام رضا         تـو سلام منی امام رضا
بـه تمام پیمبران سوگند     تو امـام منی امـام رضا
من اگر دور از دیار توام
درمیان همه کنـار توام
 
در حـریمت چو بـاد می‌آیم             مثـل آه از نهـــاد می‌آیم
همه درهای توست باز ولی     مـن ز بـاب‌الجواد می‌آیم
تو کریمی و عالمیست گدا
به جوادت بده به راه خدا
 
تو تبارک تو نور و فرقانی             تو زبان و تو روح قرآنی
آبـرو آبــرو گرفتـه ز تو     تـو همـه آبروی ایرانی
اگر ایران تـو را نداشت چه داشت؟
گر خراسان رضا نداشت چه داشت؟
 
مهر تو هم چو جان به پیکر ماست           سایه‌ات تا بهشت بر سر ماست
قـدم تــوست روی چشـم همــه     حـرم تـو پنـــاه کشـور ماست
وحـده لا الـه الا هـــو
علمت سبز ضامن آهو
 
ای تمـام بهشـت مـرقد تو           همه دل‌ها مقیم مشهد تو
روشنی‌بخش دیدۀ خورشید     نـور گلدستـه‌ها و گنبـد تو
روی هر خشت یک ملک پیداست
نقـش بـال و پـرش امام رضاست
 
در امامان رئوف شهرت توست           سنـگ هـم راهی زیارت توست
نـاز سائل کشیــدن از آغـــاز     شیوه و عادت و سجیت توست
دشمن از جود توست شرمنده
شتـر اینجـا شـود پنــاهنده
 
چار صحنت بهشت قرب خداست           نـزد هـر فـــرد یـک امام رضاست
زائـرت بـس‌کــه مهــربان استی     با تو حس می‌کند خودش تنهاست
مثل تو میزبان ندیده کسی
اینقدر مهربان ندیده کسی
 
شهریـــارا مــؤیَّـد آمـده‌ای           بـا جـلال محمَّـــد آمده‌ای
دیدی ایرانیان غریب استند     از مدینه به مشهد آمده‌ای
سر به شهر خودت زدی مولا
یابن زهـرا خوش آمـده مولا
 
ای همـه قلـــب‌ها خراسانت           هـر دلـی آهـوی بیــابــانت
دوستانت که جای خود دارند     دشمنان هم خجل ز احسانت
حرمت قلب قلب ایران است
همه ایران ما خراسان است

یک ماه خون گرفته 7- غلامرضا سازگار
تاریخ ارسال : سه شنبه 14 آبان 1392
آخرین بازدید : یکشنبه 9 مهر 1402
تعداد بازدید کننده : 5347
دفعات مشاهده : 5482
» ارسال نظرات
متن پیام : *
نام :
تصویر امنیتی :
 
 
 

خبر داغ

عصر شعر عاشورایی / شعر خوانی محمد سعید میرزایی

رسم اهل ادب/ مداحی واجب، مداحی مستحب، مداحی حرام

حاج اصغرسعیدمنش / این دل تنگم عقده ها دارد...

قال رسول الله صل الله علیه واله و سلّم

همـانا در نهــان مـردم بـا ایمـان، معـرفت و شنـاختی نسبت بـه امــام حسیـن علیه السلام نهفته است.

(البحار: جلد 43، صفحه 271)
مسئله روز

مسئله : اگر برای مسح، رطوبتی در کف دست نمانده باشد نمی‌تواند دست را با آب خارج، تر کند، بلکه (آقای سیستانی:... باید از ریش خود رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید و گرفتن رطوبت از غیر ریش و مسح نمودن با آن محل اشکال است.) باید از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید.

(آقای بهجت:... بنابر احتیاط باید اول از تری موی ریش و ابرو کمک بگیرد و اگر در آنها تری نبود از دست‌ها رطوبت می‌گیرد.)

آیت‌الله مکارم: اگر رطوبت کف دست خشک شود می‌تواند از اعضای دیگر وضو رطوبت بگیرد با آن مسح کند، ولی از آب خارج جایز نیست و اگر فقط به اندازۀ مسح سر رطوبت دارد سر را با همان رطوبت مسح کند برای مسح پاها از اعضای دیگر، رطوبت بگیرد.

 (توضیح‌المسائل‌مراجع،مسأله 257)

اینستاگرام

پنل کاربری

کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب متعلق به موسسه هنر و ادبیات هلال می باشد
طراحی و برنامه نویسی گروه فاواتک