ویرانۀ تاریک من امشب چراغانی شده
بابا رسیده از سفـر هنگـام قـربانی شده
جـان پدر خـوش آمدی با سر به طفلت سر زدی
یابن زهرا یابن زهرا
ای به فدای مقدمت جان به لب رسیدهام
داغ تـو مـانده بـر دل زخم زبان شنیدهام
به زخم من نمک زدند پـدر مـرا کتـک زدند
یابن زهرا یابن زهرا
پدر تو با سر آمدی یا عمر من آمد به سر
قسم به جان مادرت مرا بـه همرهت ببر
نگر به اشک غربتم دگـر نمانده طاقتم
یابن زهرا یابن زهرا
لب بگشا سخن بگو بگو کجاست اکبرت
دل شکستـهام شـده تنـگ علیاصغرت
باغ گل یاس کجاست عمویم عباس کجاست
یابن زهرا یابن زهرا
تو خود نگفته آگهی ز سوز و درد و داغ من
در این محیط تیرگی گشته سرت چراغ من
سفید گشته موی من کبـود گشته روی من
یابن زهرا یابن زهرا
نگـاه کن نگـاه کن خـزان لالـه را ببین
چشم عنایت بگشا پیر سهساله را ببین
پیش خمیده قامتم تمـام گشته طاقتم
یابن زهرا یابن زهرا
تو که رسیده از جفا این همه زخم بر سرت
چـه کـرده تیـر و نیـزهها بـه پیکر مطهرت
گمـانم آن کـه از قفـا سرت شده ز تن جدا
یابن زهرا یابن زهرا
یک ماه خون گرفته 10- غلامرضا سازگار