لیلا گلت پـرپـر شده از نیزه و خنجر
ای مهربان مادر
قرآن بخوان قرآن بخوان بهر علیاکبر
ای مهربان مادر
قــرآن آیـه آیـهام در خیمـــه بـرگشتـه
لیـلا بیـا نخـل امیـدت بی ثمــر گشتـه
جسم جوانت غرق خون پا تا به سر گشته
زینب زند از داغ او دسـت دلــم بــر سـر
ای مهربان مادر
لیلا گــل نـاخـورده آبت اربـا اربا شد
قــرآن زهــرا آیــه آیـه پیش بابا شد
زخـم تنش بـا نیزه و خنجر مداوا شد
آغشته در خون قامت آن نازنین پیکر
ای مهربان مادر
ای مهربان مادر خدا صبرت دهد لیلا
شد لالهات پرپر خدا صبرت دهد لیلا
در مـاتم اکبـر خـدا صبرت دهد لیلا
خــونین شــده آیینۀ رخسار پیغمبر
ای مهربان مادر
لیلا عدو با خون فرزندم خضابم کرد
داغ علـیاکبـرم از غصــه آبــم کرد
لیلا لب عطشـان فـرزندم کبابم کرد
آب فـراتم پیش رو بــر دل زند آذر
ای مهربان مادر
لیلا علی را تشنه لب از خود جدا کردم
هستی خود را جمله تقدیم خدا کردم
دنبـال نعشش بر گنـهکاران دعـا کردم
بعـد از علی دیگـر شدم تنهـا و بییاور
ای مهربان مادر
لیلا ببین بـا قــد خـم در خیمه برگشتم
پرپر زدم چـون بسملِ بی بال و پر گشتم
در بین یک دریای دشمن بی پسر گشتم
هر جـا روم نقش علـی باشد مــرا در بر
ای مهربان مادر
یک ماه خون گرفته 10- غلامرضا سازگار