زمین محاط غم و آسمان محیط عزاست
شب عزاست و یا صبح محشر کبـراست
غبـار غـربت و انــدوه بـر عــذار علـی
و یـا کـه داغ نبـوت به سینـۀ زهراست
تمـام ملــک الهـی شـده عــزاخـانـه
مدینه را خـبر از رحلت رسـول خداست
سـرشک سـرخ بـه رخسار فاطمه جاری
سفید گیسوی حور و سیاه ارض و سماست
غـریب گشتـه علی در درون خانـۀ وحی
نفس بـه سینـۀ امـت خروش یا ابتاست
ز بیــت وحــی چـرا دود مـیرود بــالا؟
چه آتشی شده روشن؟چه فتنه ای برپاست؟
چـه روی داده چـرا مـیزنند زهــرا را؟
علـی ستـاده غـریبانه فـاطمه تنهـاست
کجـا رواسـت بـریـزند بـر سـر یـک زن
زنی که دختر پیغمبر است و مادر ماست
هنـوز خشـک نگـردیده آب غسـل نبـی
کـه دود آتـش از خـانـۀ علـی بـرخاست
شکـست پهلـوی روح دو پهلـوی احمـد
حسن چگونه تحمل کند؟حسین کجاست؟
دو مـاه و نیـم هنـوز از غـدیر نگذشتـه
که ریسمـان سقیفـه بـه گردن موالاست
بـه غیـر حفـظ کتـاب خـدا و اهل البیت
رسول اجر رسالت بـرای خویش نخواست
به جـای شاخۀ گـل بــار هیـزم آوردند
کجا چنین ستم آخر به اهل بیت رواست
یکی نگفت کـه دخت نبی عـزادار است
یکی نگفت که این خانه خانۀ زهراست
به خون محسن ششماهۀ علی سوگند
سقیفه مـرکز شـورای ظهـر عاشوراست
یقین کنید که خـون مقـدس محسن
به سیّدالشهدا، خـون سیّدالشهداست
مگو که کودک ششماههای فـدا گردید
شـروع کشتـن آل رسـول از اینجـاست
بگو کـه کشتـن اول شهیـد راه علـی
همـان ادامـۀ کشتار عترت طاهاست
سلام شیعـه به اول شهید راه علیست
که این شهید ولایت شفیع روز جزاست
سلام «میثـم» بر محسـن و بـه مادر او
که خون زندۀ او خون پاک اهل کساست |