ای تمـام آفرینش وسعت صحن ولایت
بوسهگاه اهل جنت خشت ایوان طلایت
تو رضایی تو رضایی با غریبان آشنایی
ای تو را پیش از ولادت لطف و احسان بوده عادت
نــاامیــدم بـر مگـردان جــان زهــرا و جــوادت
تو رضایی تو رضایی با غریبان آشنایی
یابن زهرا هـر که هستم زائر قبر تو هستم
با همین بار گناهم کس نگیرد جز تو دستم
تو رضایی تو رضایی با غریبان آشنایی
تو همان چشم خدایی ما گدای یک نگاهت
از چه شد ای جان عالم قصر مأمون قتلگاهت
تو رضایی تو رضایی با غریبان آشنایی
گشتهام زوار قبرت تا به من چشمی گشایی
آن سه جایی را که گفتی بهـر دیدارم بیایی
تو رضایی تو رضایی با غریبان آشنایی
سیّدی هر جـا هستم کعبهام باشد مزارت
میکنم از دور و نزدیک قبر پاکت را زیارت
تو رضایی تو رضایی با غریبان آشنایی
یک ماه خون گرفته 10- غلامرضا سازگار